فرش قرمزی که برای پوتین پهن شد؛ کشورهای منطقه عاقبت اوکراین را سرمشق قرار دهند!
غربیها در ابتدای بحران اوکراین، وعدههای بزرگی دادند؛ از تضمینهای امنیتی مشابه ناتو گرفته تا کمکهای مالی و نظامی که قرار بود راه را برای پیروزی کییف هموار کند. اما این وعدهها عملاً اوکراین را گرفتار جنگی طولانی کرد که امروز، بعد از چند سال فرسایشی، نهتنها دستاوردی برایش نداشته بلکه موجودیت سرزمینیاش را زیر سؤال برده است.
در میدان نبرد، اوکراین متحمل شکستهای پیاپی شد. بخشهایی از دونتسک، لوهانسک، زاپوریژیا و خرسون عملاً از کنترل کییف خارج شد و چشمانداز بازپسگیری آنها با توجه به برتری لجستیکی و صنعتی روسیه تقریباً ناممکن به نظر میرسد. حتی کمکهای میلیاردی غرب نیز نتوانست معادله میدان را تغییر دهد.
ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، فصل تازهای در این منازعه گشود. اروپاییها همچنان اصرار به ادامه حمایت داشتند اما واشنگتنِ ترامپ بهوضوح تمایلی به کشاندن این جنگ به آینده نداشت. همین اختلاف، شکافی عمیق در جبهه غرب ایجاد کرد: اروپا با وسواس به دنبال حفظ اعتبار خود بود، اما آمریکا ترجیح داد با سرعت به سمت معامله با مسکو برود.
اجلاس آلاسکا نقطه اوج این تغییر بود. ترامپ فرش قرمزی برای پوتینی پهن کرد که غرب سالها تلاش کرده بود او را منزوی کند. مذاکره میان دو رهبر نهتنها نماد بازگشت مسکو به معادلات جهانی بود، بلکه نشان داد روسیه توانسته جنگ اوکراین را از سطح یک بحران منطقهای به موضوعی تحمیلی بر کاخ سفید ارتقا دهد.
در داخل آمریکا هم این دیدار با انتقادات تندی همراه شد. بسیاری معتقد بودند پوتین بدون دادن امتیاز جدی، به اهدافش رسید: تثبیت دستاوردهای سرزمینی و به رسمیت شناخته شدن بهعنوان طرف اصلی مذاکره. اوکراین در این میان بیش از پیش به حاشیه رفت.
اکنون بحث اصلی این است که اوکراین ناگزیر خواهد شد از بخشی از خاک خود دست بکشد. ترامپ آشکارا گفته پایان جنگ تنها در صورتی محتمل است که کییف از عضویت در ناتو صرفنظر کند و در مرزهای جدید روسیه، واقعیتهای میدانی را بپذیرد. به زبان ساده، همان چیزی که کرملین از آغاز جنگ به دنبالش بود.
چرا باید روسیه را باید برنده این منازعه دانست؛ زیرا هم در میدان جنگ برتری خود را تثبیت کرده، هم در عرصه دیپلماتیک از انزوا درآمده و هم توانسته غرب را دچار شکاف و تردید کند. اوکراین اما، پس از سالها جنگ و ویرانی، به نقطهای رسیده که ناچار است واقعیتهای تحمیلشده را بپذیرد
این وضعیت برای کشورهای دیگر منطقه نیز حامل یک پیام روشن است: تکیه بر طناب پوسیده آمریکا، میتواند آنها را تا مرز فروپاشی و تجزیه ببرد. اوکراین امروز نمونه زندهای است از اینکه وعدههای غرب نهتنها امنیت نمیآورد بلکه هزینههای جنگی ویرانگر را هم به دوش کشورها میگذارد.
انتهای پیام//
نظر دهید